«سهشنبه آخر سال» برای مردم ایران همیشه یادآور یک سنت دیرین بوده که البته در سالهای اخیر رنگ و بوی دیگری به خود گرفته و جای خود را به نارنجکهای دستساز و مواد محترقهای داده که خانوادههای زیادی را در ایام نوروز عزادار کرده است.
با این حال، امسال و سال پیش پس از حوادثی که به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری رخ داد، جریان ضدانقلاب داخلی که تلاش میکرد تا از هر مناسبت ملی و تاریخی برای خودنمایی به وسیله آشوبهای خیابانی سوءاستفاده کند، چهارشنبه سوری را هم به دلیل ماهیت اغتشاشگرانه آن، به عنوان زمانی مناسب برای ابراز وجود و عرضه اندام ارزیابی کرد.
این روند اما امسال رنگ و بوی دیگری به خود گرفته بود؛ از آنجایی که رسانههای وابسته به جریان فتنه پس از حضر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، آخرین برگ برنده خود را هم رو کرده بودند و دست به حراج کارت «موسوی دستگیر بشه؛ ایران قیامت میشه» زدند.
در همین راستا، مشاوران خارجنشین موسوی و کروبی که پس از ماجرای ?? بهمن به دنبال منحرف کردن اذهان عمومی از این مساله بودند، موضوعی را طرح کردند که نهایتا به سناریوی «سهشنبههای اعتراض» ختم شد.
«اردشیر امیرارجمند» و «سیدمجتبی واحدی» در روزهای پس از ?? بهمن به طور گسترده به مصاحبه با رسانههای مخالف ایران مانند تلویزیون دولتی انگلیس و آمریکا پرداختند تا با تبلیغ این پروژه، ضمن به فراموشی سپردن ماجرای ناکامی این روز، زمینه را برای احساسی کردن فضا و تهییج و تحریک آشوبگران به حضور مجدد در خیابانهای تهران فراهم کنند.
با این حال، شکست در روزهای ?? بهمن و اول اسفند باعث شد تا جریان رسانهای آشوبها به فکر دست زدن به یک ریسک تبلیغاتی بیندازد.
ناکامی به رنگ سهشنبهها
در این راستا، رسانههای داخلی و خارجی حامی این جریان از جمله بیبیسی فارسی از روز ? اسفند با انتشار گسترده خبر کذب دستگیری و انتقال موسوی و کروبی به زندان حشمیته، کوشیدند تا از آخرین ترفندها برای کشاندن آشوبطلبان به خیابانها استفاده کنند تا در صورت موفقیت احتمالی بتوانند خواستههای نامشروع و غیرقانونی خود را به مردم و مسئولان تحمیل کنند.
هرچند تئوریسینهای این جریان میدانستند که شکست این سناریو، هزینه سنگینی برای جریان متبوع آنان خواهد داشت اما به نظر آنان چارهای جز القای «اگر موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت میشه» وجود نداشت.
در واقع بدنه جریان فتنه با وجود تکذیب رسمی خبر دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی، عمیقا باور کرده بود که این افراد دستگیر شدهاند و اکنون نوبت عملی شدن شعارها و وعدههایی است که از سال گذشته درباره دستگیری آنان داده بودند؛ شعارهایی که اگر محقق میشد، میتوانست آشوبطلبان را به احیای مجدد خود امیدوار کند.
با این حال، «خیابانهای آرام تهران» و «مردم در حال خرید نوروزی» شاید یکی از ناخوشایندترین صحنههایی بود اغتشاشگران و سران خارجی آنان درست در محل و زمان قرار ?? اسفند مشاهده کردند.
در خیابانهایی که به عنوان محل قرار این افراد معرفی شده بود، جمعیت زیادی از مردم مانند روزهای گذشته مشغول خریدهای نوروزی و رفع دیگر نیازهای خود بودند و اوضاع به صورت کاملا عادی جریان داشت.
اما آنچه در دل ناکامی این روز روشن و مشخص شد، این بود که تمام زور رسانهای و خیابانی جریان فتنه در داخل و خارج از کشور آن هم با یقین به دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی، فقط تعدادی تجمع ?? - ?? نفره بود.
کاش همه چهارشنبه سوریها سبز بود!
همین موضوع سبب شد تا تمامی سرمایه باقی مانده جریان فتنه بر روی یک هدف متمرکز شود؛ هدفی که میتوانست عیار این جریان را مشخص کند و به نوعی «روز واقعه» جریان موسوم به سبز باشد: سهشنبه آخر سال.
پتانسیل این روز برای اغتشاشگری و همراه شدن با افرادی که به دنبال سلب آسایش مردم در این روز هستند، میتوانست به عنوان گزینه مناسبی برای خودنمایی این جریان به حساب بیاید؛ موضوعی که با استقبال گسترده اپوزیسیون روبرو شد و تلاش مضاعفی برای گسترده کردن وسعت تبلیغاتی آن صورت گرفت.
با این حال، بنا به گفته مردم و همچنین مراجع رسمی، دیشب یکی از آرامترین و کم حادثهترین چهارشنبه سوری سالهای اخیر در تهران بود؛ شبی که با همراهی مردم با نیروی انتظامی، عدهای معدود نتوانستند در آستانه نوروز زمینهساز آزار و اذیت مردم و برهم زدن آرامش زندگی آنان شوند.
سایتهای جریان فتنه هم نتوانستند بیش از این اخبار نادرست منتشر کنند و مجبور شدند تا اعتراف کنند که شب گذشته، آرامترین و خلوتترین چهارشنبه سوری دهه ?? بود؛ موضوعی که دستمایه طنزپرداری کاربران اینترنت هم قرار گرفت و آنان برای هم این مطلب را ارسال کنند کهای کاش همیشه چهارشنبه سوریها سبز باشد تا بتوانند در آرامش به امور نوروز رسیدگی کنند!
کارتی که سوخت؛ حسرتی که ماند
دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی موضوعی بود که به عنوان کارت آخرین جریان فتنه برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران شناخته میشد؛ کارتی که رسانههای وابسته به این جریان از آن به عنوان پاشنه آشیل برخورد با سران فتنه نام برده بودند.
با این حال، ناکامی از استفاده این کارت و سوخت شدن آن به بدترین شکل ممکن باعث شد تا جریان فتنه دیگر چیزی برای ارائه نداشته باشد؛ چرا که مهمترین و اصلیترین داعیه خود برای احیای آشوبها را دستگیری سران خود نامیده بود که آرامش تهران در هفتههای اخیر، این حباب را هم ترکاند و اکنون تنها حسرت است که برای فتنهگران باقی مانده است.